ولايت همزاد نبوت است





گفت و گوي انديشه ي نو با حضرت آيه الله جعفر سبحاني (حفظه الله)
يکي از جنبه هاي زندگي پيامبر (ص) که تاکنون توجه شايسته و بايسته اي به آن نشده، حيات تبليغي آن حضرت و توجه به شيوه هايي است که آن بزرگوار براي دعوت الهي خود به کار مي بستند. همان روشهاي فرهنگي - ارتباطي که به کار بستن آنها موجب شد تا ساکنان عرب در شبه جزيره عربستان، با دست کشيدن از باورهاي ديرينه و گرويدن به آييني نو، زندگي جديدي را آغاز کنند.
به انگيزه بررسي اين موضوع، پاي صحبت انديشمند فرزانه، آيه الله جعفر سبحاني نشستيم تا به واکاوي تجربه هاي فرهنگي و ارتباطي، در عهد نبوي (ص) بپردازيم.
- نظر به تدريجي بودن دعوت رسول خدا (ص) ، مراحل مختلفي را براي دعوت ايشان، تعريف کرده اند. شما اين مراحل را چگونه تقسيم بندي مي کنيد؟
- مراحل مختلف دعوت رسول گرامي (ص) ، در چندين بخش قابل بررسي است. در همان مرحله نخست بود که آيين اسلام را به همسر گرامي خود خديجه (س) ، عرضه کرد. اولين زني که از ميان زنان به پيامبر ايمان آورد، همسر بزرگوار رسول ا... (ص) ، حضرت خديجه (س) بود و در همان روز يا در روز بعد بود که آيين خود را بر علي بن ابيطالب (ع) عرضه داشت که او هم ايمان آورد. البته ايمان آوردن علي (ع) بدان معنا نيست که حضرت پيش از آن، ايمان نداشت، بلکه ايمان رسمي ايشان در آن روز، تحقق يافت. دومين مرحله از مراحل دعوت رسول خدا (ص) ، «فردسازي» يا همان «عضوگيري» بود. به اين معنا که حضرت در اين مرحله با افراد، به صورت تک تک ملاقات مي کرد و آيين خود را بر آنان عرضه مي داشت. اين ملاقاتهاي فردي، مرحله دوم از دعوت پيغمبر اکرم (ص) بود. اين موضوع نشان مي دهد که در شيوه تبليغ، بايد اول از عضوگيري و فردسازي شروع کنيم تا به جمع برسيم. گروهي که در اين مرحله ايمان آورده اند، نامشان در تاريخ ذکر شده است. مرحله سوم دعوت، مرحله «زير زميني» است. دارالتبليغي در منزل «زيد بن ارقم» تشکيل شده بود. در اين مرحله، افرادي را به اين خانه مي آوردند و رسول ا... (ص) براي آنها به تشريح آيين خود مي پرداخت. ابوذر غفاري (ره ) يکي از آن افرادي است که وارد آن خانه شد و به وسيله امام علي بن ابيطالب (ع) ، ايمان آورد. اين مرحله، مرحله زير زميني دعوت پيغمبر (ص) است که در خانه زيد بن ارقم در کنار خانه کعبه صورت مي گرفت.
مرحله چهارم دعوت، همان مرحله اي بود که پيامبر (ص) از جانب خدا مأموريت يافت که خانواده و اقوام خود را رسما به آيين اسلام، دعوت کند. حضرت 45 نفر از بستگان خود را دعوت کرد و در همان روز، آيين خود را به آنان عرضه نمود. مرحله ي پنجم از دعوت پيامبر (ص) ، مرحله اصلي دعوت يا همان دعوت عمومي بود. دستور آمد که اي پيغمبر! دعوت خود را آشکار کن تا به آخرين مرحله دعوت وارد گردي . حضرت به صفا و مروه آمد. از مردم خواست که جمع شوند تا سخن خود را بگويد. خطبه قرايي قرائت کرد و طي آن به مردم گفت اگر من به شما بگويم پشت اين کوه، دشمني هست، باور مي کنيد؟ همه گفتند بلي، تو انسان صادقي هستي. حضرت ادامه دادند که اي مردم! من فرستاده خدا هستم.
بعد از اين دنيا، جهان ديگري هست. به خدا ايمان آوريد و رستگار شويد. در آنجا هم گروهي - البته در باطن - به ايشان گرويدند و بيشتر آن جمعيت با ايشان به مخالفت برخاستند. پس اين پنج مرحله، مراحل مختلف دعوت رسول خدا (ص) را شامل مي شود.
- در اين مراحل، اساسي ترين موضوعاتي که مورد تبليغ و تأکيد ويژه پيامبر (ص) قرار مي گرفت، چه بود؟
- حضرت در مراحل نخست، روي دو موضوع يعني «توحيد» و «معاد» تکيه خاصي داشتند. در واقع مي توان گفت که اساس تبليغ پيغمبر، روي همين دو موضوع استوار بود. اولين موضوع، بحث توحيد بود و اينکه همه افراد بايد خدا را عبادت کرده و او را مالک و خالق خويش بدانند. همه امور را در يد قدرت او دانسته و بپذيرند که جز او قدرتي نيست.
قرآن کريم هم تأکيد دارد که همه انبياي عظام الهي، براي يک موضوع مبعوث شده اند و آن چيزي جز توحيد نيست: «ان اعبدوا... و اجتنبوا الطاغوت» .
مطلب دوم بحث معاد بود که مورد توجه و تأکيد جدي رسول ا... (ص) قرار داشت. بايد توجه داشت که اگر توجه جامعه اسلامي به معاد، زياد باشد، مي توان اميدوار بود که فرهنگ اسلام نيز به درستي و دقت بيشتري اجرا و پياده شود. درستي، راستي، تقوا، امامت و همه اينها، در پرتو توجه به معاد، مورد توجه قرار گرفته و کاربرد مي يابند، ولي اگر معاد را از دين برداريم، دين تبديل به «مسلک» شده و اثرات لازم خود را از دست خواهد داد. اين دو موضوع، اولين موضوعاتي بودند که مدنظر رسول خدا (ص) قرار داشتند، حضرت بعدها که به مدينه هجرت کردند، موضوعات ديگري چون مسجد، نماز، روزه و زکات را مورد توجه جدي قرار دادند که آنها نيز اثرات خاص خود را در جامعه اسلامي ايفا مي کردند.
- مسأله ولايت چطور؟ رسول خدا (ص) در همان روزي که آيين آسماني خود را بر اقوام عرضه مي دارند، از ولايت و جانشيني خود نيز سخن مي گويند و اينکه هر کس دعوت مرا بپذيرد، وصي و جانشين من خواهد بود.
- دقت کنيد که اساسا ولايت، همزاد نبوت است. به عبارت ديگر، در چهارمين مرحله از مراحل دعوت، وقتي که پيامبر (ص) ، اقوام خود را دعوت نمود، در همان روز، بحث نبوت خود و نيز ولايت امير مؤمنان علي (ع) را با هم اعلام کرد. گو اينکه اسلام چون سکه اي است که يک روي آن نبوت و روي ديگرش ولايت است. واضح است که اگر چه رسول گرامي (ص)، پايه گذار دين است، علي (ع) و فرزندان طاهرينش، شارحان و مبينان اين دين هستند. در قاموس اسلام، هم پايه گذار، احترام خاصي دارد و هم کساني که پس از پايه گذار، به تشريح، تبيين و تبليغ دين در جامعه مي پردازند. در آن روز دعوت، رسول ا... (ص) با توجه داشتن به اين امر مهم، به اقوام و بستگان خود فرمود: هر کدام از شما به من ايمان آوريد، خليفه و وزير من، پس از من خواهيد بود. حضرت در آن روز، سه بار اين جمله را تکرار کردند و جز علي بن ابيطالب (ع) کسي برنخاست که حضرت به ايشان فرمود: اي علي ! تو جانشين، وزير و خليفه بعد از من خواهي بود. نکته ظريف در اين موضوع اين است که حضرت در کنار انتصاب علي (ع)، به اين مقام الهي، به يک ويژگي مهم رهبري نيز اشاره مي کند و مي فرمايد: «ان الرائد لايکذب علي اهله» (انساني که رهبر و پيشواي قومي باشد، بر آنان دروغ نمي گويد) گويا مقصود پيامبر (ص) اين است که مردم را به اين برجستگي مهم ولايت، توجه دهد.
- برپا داشتن شعائر ديني و بخصوص نماز به صورت علني و آشکار، يکي از شيوه هاي دعوت حضرت، محسوب مي شد. جاذبه هاي تبليغي اين اقدام، چگونه تشريح مي شود؟
- شکي نيست که اينگونه اقدامات، به منظور تبليغ دين و جلب و جذب مردم به سوي اين آيين آسماني و جاذبه هاي نهفته در آن صورت مي گرفت. البته بايد توجه داشت که رسول خدا (ص) ، قبل از آنکه به مدينه وارد شوند، نماز مي خواندند، حتي قبل از بعثت خويش، به مسأله نماز اهتمام داشتند. عبادت و نماز پيغمبر اکرم (ص) در قبل از بعثت و در غار حرا، معروف است. بعد از آنکه به رسالت رسيدند، نماز خود را نيز علني کردند. در کنار کعبه نماز مي خواندند و در اين نمازها، دو نفر، يعني خديجه (س) و علي (ع) به ايشان اقتدا مي کردند. در آن سالهايي که جو خفقان و محدوديت بر فضاي مکه حاکم بود، پيامبر (ص) ، نماز خود را نوعا در ايام حج و به اصطلاح در «شهر الحج» که امنيت سراسر شبه جزيره را فرامي گرفت، به صورت علني اقامه مي کردند. راوي مي گويد: وارد مکه شدم و ديدم کنار کعبه، مردي هست که در کنار او يک زن و يک پسر، حضور دارند، حال آنکه وضعيت آنان، متفاوت از ديگران است. ديگران بت پرستند و آنها خدا را مي پرستند. عباس بن عبدالمطلب را پيدا کردم و موضوع را جويا شدم. عباس گفت که اين محمد، برادرزاده من است که خود را مبعوث به رسالت دانسته و ما را به عبادت خالص خداي يکتا دعوت مي کند. در روي زمين هم به جز اين دو نفر، کسي به صورت آشکارا به او ايمان نياورده است. يکي از آن دو، همسر وي و ديگري پسر عم او علي است. پس مي بينيم که همين تظاهر رسول خدا (ص) نسبت به نماز، خود تبليغ دين بود که بيشتر در «اشهر الحج» انجام مي شد؛ يعني در زماني که عهده ي زيادي به مکه وارد مي شدند و امنيت هم سراسر شبه جزيره عربستان را فرامي گرفت.
- همگان بر اين نکته اذعان دارند که رسول ا... (ص) ، الگوي عملي اخلاق بوده اند. اين اخلاق و تأثيرات شگرف آن، چه تأثيري در دعوت پيامبر (ص) داشت؟
- اين موضوعي است که قرآن نيز بر آن تأکيد داشته و خطاب به پيامبر (ص) مي گويد که اگر دل مهرباني نداشتي، مردم در اطرافت جمع نمي شدند. يکي از علل گرايش مردم به پيغمبر اکرم (ص) ، تحمل وسيع و صبر مثال زدني ايشان بود. هر چقدر نسبت به ايشان بدگويي مي کردند و يا سخنان رکيکي را به آن بزرگوار نسبت مي دادند، حضرت با چهره ي گشاده با آنان سخن مي گفت. بدون ترديد اين روش، يکي از اصلي ترين پيامهاي تبليغ حضرت، محسوب مي شد. در روايات هم به طور مکرر داريم که «مردم را به غير از زبانهايتان به دين خدا دعوت کنيد. » اين مسأله، چيزي جز توجه به عمل و اخلاق را بيان نمي کند. اينکه از سوي خدا به آن حضرت خطاب مي شود که: «انک لعلي خلق عظيم» در واقع توجه و تأکيد بر همين خصيصه ارزنده پيغمبر است که تأثيرات و جاذبه هاي تبليغي ايشان را افزون مي ساخت. حضرت در مدينه نشسته بودند که همه ديدند عربي وارد شد و سوسماري را که در آستين داشت، به سوي ايشان رها کرد. صحابه خواستند واکنشي از خود نشان دهند که رسول ا... (ص) ، آنان را به آرامش دعوت نمود. حضرت خطاب به آن عرب فرمود: آيا فقيري، تا تو را غني سازم. لباس يا غذا نداري، تا در اختيارت بگذارم و ... يکي از صحابه را فرستاد تا از خانه خود غذايي براي او آوردند. اين فرد، زماني به محضر رسول خدا (ص) وارد شد که کافر بود، اما همين روش و اخلاق پيامبر (ص) او را از مسجد خارج نمود حال آنکه مسلمان شده بود.
آنچه عنوان شد نمونه اي از حسن خلق پيامبر (ص) در برخورد با مردم بود که خود تأثير فراواني در گرايش آنان به اسلام داشت.
- آيه ي شريفه «ادع الي سبيل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتي هي أحسن» بر شيوه هاي دعوت نبي مکرم اسلام (ص) ، تأکيد دارد. ارزيابي شما از شيوه هاي مدنظر در اين آيه چيست؟
- تا اينجاي بحث، به گفتگوي پيامبر (ص) با مردم و چگونگي عرضه دين بر ايشان پرداخته شد؛ يعني روشن گرديد که حضرت در چند مرحله دين خود را بر مردم عرضه کرده اند، ولي وقتي که اين دين آسماني جهاني شد و به جاي «يا ايها العرب» از واژه «يا ايها الناس» سخن به ميان آمد، از سه منطق براي پيشبرد دين استفاده گرديد؛ منطقهايي که در آيه مدنظر، مورد توجه قرار گرفته اند.
آناني که اهل منطق هستند، رسول خدا (ص) موظف است که با آنان به وسيله ي منطق و استدلال و برهان سخن بگويد؛ به خصوص اينکه دين آسماني اسلام، سرشار از منطق و برهان است.
گروه دوم آناني هستند که منطق فلسفي ندارند، ولي وجدان بيداري دارند و مي شود وجدان و فطرت آنان را بيدار و مسايل فطري را برايشان مطرح کرد. اين همان «موعظه حسنه» است که مورد تأکيد آيه قرار دارد.
گروهي نيز اهل کتاب هستند که به مجادله هم برمي خيزند. در برابر آنان بايد مطالبي را که در کتاب آسماني خودشان هست به آنان يادآوري کرد، چنان که رسول خدا (ص) نيز در برخورد با اهل کتاب، بارها به بشارتهايي که در کتابهاي آسماني آنان آمده است، استناد مي فرمود.
- روش تبليغي پيامبر اکرم (ص) نشان مي دهد که ايشان در برخورد با مخاطبان گوناگون، از يک شيوه ثابت و خاص، استفاده نمي کردند. انعطاف حضرت در اين زمينه، چه درسي را به ما ارائه مي دهد؟
- از ويژگي هاي رسول گرامي (ص) اين بود که افراد را مي ديد و به تناسب ظرفيت و استعداد آنها سخن مي گفت. مسلما سخن ايشان با فردي که تورات يا انجيل خوانده بود، همان سخني نبود که براي يک عرب بياباني ايراد مي کرد. حضرت پيوسته به ظرفيتها، نهادها و استعداد افراد توجه مي کرد. اين شيوه اي است که حتي امروز هم بايد مورد توجه و عمل مبلغان ديني قرار گيرد. شخصي از مشرکان به محضر رسول ا... (ص) رسيد و از او پرسيد که چرا چنين مي کند و مردم را از بت پرستي برحذر مي دارد؟ پيغمبر اکرم (ص) براي او چند آيه از آيات الهي را قرائت نمود. آياتي که ده تعليم از تعاليم اسلام در آنها يافت مي شد.
نوع انتخاب آيه و موضوعات مطروح شده در آن نشان مي دهد که حضرت توجه خاصي به خصوصيت و نياز طرف مقابل داشته اند. اول مسأله شرک را براي او تبيين نمود و سپس از موضوعاتي چون زنده به گور کردن دختران، قتل و ... سخن به ميان آورد. اين از ويژگي هاي برجسته پيغمبر اکرم (ص) بود که با هر کسي به تناسب نياز و ظرفيتي که داشت، سخن مي گفت.
- عده اي آغاز دعوت پيامبر (ص) را حتي به دوران قبل از رسالت هم مربوط دانسته اند. بدين معنا که معتقدند همين که مردم رسول خدا (ص) را در دوران جواني، امين خود مي دانستندو يا حوادثي که در هنگام تولد ايشان رخ داد، تمامي از حقانيت حضرت و آن ديني حکايت داشت که قرار بود توسط ايشان بر مردم عرضه شود. آيا اين استدلال را مي پذيرند؟
- بله! حضرت قبل از آنکه مبعوث به رسالت شوند، تمام افکار عرب را مجذوب خود ساخته بود.
تعهد ايشان در رد امانت، صدق و پاکي و اينکه گرد هيچ گناهي نمي رفتند، زبانزد عام و خاص بود. اين خصيصه حضرت وقتي که در کنار آن حوادث هنگام تولد و يک سري موضوعات و بشارتهاي ديگر قرار مي گيرد، استدلال مورد نظر را تا حد زيادي تأييد مي کند. هنگامي که اعراب مي خواستند «حجرالأسود» را در خانه خانه نصب کنند، نزديک بود که به لحاظ تعصبات قومي خود، خونريزي شديدي برپا کنند. هر چهار قبيله ساکن در مکه، اصرار داشتند که حجرالأسود بايد توسط آنان نصب شود. کار به جاي باريکي رسيده بود. يک نفر از آنها خواست که قضاوت اين کار به محمد (ص) سپرده شود. مردم همگي گفتند او مردي امين است و هر چه بگويد، بدان عمل خواهيم کرد. حضرت فرمود عبايي آوردند. سنگ را در ميان آن عبا نهاد و چهار گوشه آن را به رؤساي چهار قبيله ساکن در شهر داد.
سنگ را بلند کردند و وقتي که به محل نصب آن رساندند، حضرت با دستان مبارک خود، سنگ را در جاي مخصوص آن، نصب کردند.اين يک مورد از نگاهي بود که پيش از رسالت رسول ا... (ص) نسبت به ايشان وجود داشت.
منبع: مجله ي انديشه ي نو پيش شماره اول